Web Analytics Made Easy - Statcounter

آفتاب‌‌نیوز :

متن سخنان آیت الله علوی بروجردی، استاد فقه و اصول حوزه علمیه قم در درس خارج فقه خود مورخ ۲۷ مهرماه سال جاری به شرح زیراست:

«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

اوصاف متقین در نهج‌البلاغه

در کلام نورانی وجود مقدس امیرالمؤمنین صلوات‌الله و سلامه‌علیه در خطبۀ متقین، مؤمن چنین وصف شده است: «خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَهً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَکلُهُ سَهْلاً أَمْرُهُ».

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مؤمن این خصوصیات را دارد: قلبش خشوع دارد، نفسش قانع است و زیاده‌طلب نیست. «منزوراً أکلُه»؛ یعنی برداشت او کم است، اما پرداختش زیاد. آنچه از نِعَم دنیا استفاده می‌کند، کم و بی‌مقدار است. «منزور» را «کم و بی‌مقدار» معنا می‌کنند. در اینجا منظور مبارک حضرت این است که مؤمن این‌طور نیست که برای خورد و خوراکش آسمان و ریسمان را به هم بزند و حلال‌وحرام کند. نه، مؤمن آنچه برسد، استفاده می‌کند؛ یعنی همّش اکل او نیست. در اینجا «اکل» هم ممکن است معنای عام داشته باشد، یعنی بهره‌برداری. مؤمن از امکانات این دنیا حداقلِ بهره‌برداری در عین حال که بیشترین بازدهی را دارد. به‌عکسِ کسانی که بالاترین بهره‌وری را دارند، اما یا هیچ بازدهی‌ای ندارند یا خیلی کم دارند. مؤمن خصوصیتش این است که مثل بقیه می‌خورد، می‌آشامد و از نعم این دنیا بهره‌برداری می‌کند، اما این نعم برایش موضوعیت ندارد و به آن‌ها دلبسته نیست. هَمّش اکلش نیست. همّ او استفاده‌ای نیست که در ظاهر می‌خواهد ببرد. قانع است. قناعت و زهد در معنا، به هم نزدیک‌اند. در واقع مؤمن آنچه در اختیارش هست، استفاده می‌کند و بعد کار خودش را انجام می‌دهد.

تو مگو ما را بِدان شه بار نیست، با کریمان کار‌ها دشوار نیست!

«سهلاً أَمْرُهُ حَرِیزاً دِینُهُ». «سَهلاً أَمْرُهُ» یعنی کار با مؤمن سهل است. در شعر فارسی خودمان می‌گوییم: «با کریمان کار‌ها دشوار نیست». کار با مؤمن سخت نیست؛ یعنی وقتی با مؤمن سروکار داریم، خیالمان راحت است. مؤمن سختگیری ندارد، فشار نمی‌آورد، اذیت نمی‌کند، نمی‌رنجاند. فرض کنید بنده اشتباهی کردم و به او صدمه‌ای زدم. اگر بروم سراغ او، آسان می‌گیرد و می‌گوید خدا می‌بخشد، من هم بخشیده‌ام. مؤمن از شخص کینه به دل نمی‌گیرد تا بعد زندگی او را به باد بدهد!

فرض کنید در کار من مشکلی پیدا شده. اگر سراغ مؤمن بروم و به او بگویم، یا می‌تواند برای من کاری بکند یا نمی‌تواند؛ اما پذیرش او ساده و آسان است: «سَهلاً أَمْرُهُ». همین شعری که خواندم، «با کریمان کار‌ها دشوار نیست»، در بین عرب ضرب‌المثل است که روزی شخصی با کسی مشکلی داشت. پرسید او چطور آدمی است؟ گفتند شخص کریمی است. مرد عرب گفت پس دیگر مشکلی ندارم، چون کریم است. مؤمن چنین حالتی دارد. کار‌ها را سخت نگیریم. یک وقت کار‌های شخصی خودمان است، و یک وقت نه، کار با مردم است. کار با مردم را سخت نگیریم، آن‌ها را اذیت نکنیم. با مردم راحت می‌شود کار کرد.

پای تحریک دشمنان خارجی یا عملکرد ناقص مسئولان؟!

در خصوص همین قضایای اخیر که پیش آمده و اعتراضاتی شکل گرفته ـ‌البته برخی از آقایان می‌گویند اغتشاش است، برخی هم می‌گویند که نه، اعتراض است‌ـ یک واقعیت را هیچ وقت نباید فراموش کنیم و آن اینکه دخالت نیرو‌های خارجی در امور مسلمان‌ها و شیعیان و به‌خصوص در امور کشور ایران، مسئله‌ای انکارناپذیر است. اگر نیرو‌های خارجی خودشان هم آغازکننده نباشند و اصل ماجرا توطئۀ خودشان نباشد، بلکه ماجرا ریشۀ داخلی هم داشته باشد، آن‌ها سعی می‌کنند سوء‌استفاده کنند. در این موضوع شکی نیست. آمریکا منافع خودش را می‌خواهد و برای منافع خودش حاضر است پدر و مادرش را هم فدا کند چه برسد به ایران. اسرائیل هم همین طور. چنین مسائلی هست، اما یک مطلب دیگر هم در این میان هست و آن اینکه جوان‌هایی که بیرون می‌آیند و سروصدا می‌کنند و می‌گوییم تحریک‌شدۀ آن‌ها هستند، عملکرد ما چه چگونه بوده که در این جوان‌ها ایمان و اعتقاد قوی و محکم و با صلابت درست نکرده‌ایم که بازیچۀ آن‌ها بشوند؟! اشکال به ما برنمی‌گردد؟! این‌هایی که اغتشاش می‌کنند، خارجی نیستند. از خود ما هستند! بچه‌های خود ما هستند! چرا ما نتوانستیم در بین این‌ها تأثیرگذار باشیم تا بازیچۀ خارجی‌ها نشوند؟! آن خارجی که در کشور دیگری نشسته، دائم مشغول است و این دفعۀ اول او نیست، بلکه دائم مشغول است؛ اما مثل مگسی است که روی زخم می‌نشیند. او زمانی ورود می‌کند که زخمی ایجاد شده باشد. چرا زخم ایجاد می‌کنیم؟! ما نباید زخم ایجاد کنیم. نفوذ خارجی‌ها در کیست؟ در این بچه‌هاست. چرا ما در قبال این بچه‌ها به وظایفمان عمل نکردیم؟! مگر مدارس این کشور دست ما نبوده است؟!

خدا آقای شیخ عباسعلی اسلامی را رحمت کند. ایشان از وعاظ معروف تهران بود و در مسجد پدر ما در تهران منبر می‌رفت. سال ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ بود. اوایلِ حوادث پانزده خرداد ۱۳۴۲، ایشان بالای منبر خطاب به شاه می‌گفت: «این رادیو تهران را یک ساعت دست ما بدهید، ببینید چه‌کار می‌کنیم!» خدا عنایت کرد و بعد از ۱۴۰۰ سال، نظامی اسلامی شکل گرفت. نه یک رادیو تهران، بلکه همۀ رادیو‌ها و تلویزیون‌ها، همه به دست ما افتاد. چه‌کار کردیم؟! فرصت دارید گاهی اوقات برنامه‌های صداوسیما را ببینید؟ آیا همان چیزی که ما در بیرون در خصوص حجاب مؤاخذه می‌کنیم، در سیمای خودمان نشان داده نمی‌شود؟! با افرادی مصاحبه می‌کنند ـ‌نه فقط دربارۀ انتخابات، در هر مراسمی‌ـ که روسری‌شان در وسط سرشان است! چون آن زن دارد تعریف و تمجید می‌کند! این کار‌ها ترویج بی‌حجابی است. بگذارید بی‌حجابی را تلویزیون‌های بیرونی ترویج کنند، نه شما! شما چرا ترویج می‌کنید؟!

ما منکر این نیستیم که خارجی‌ها در مسائل ما دخالت دارند. در این موضوع شکی نیست. خارجی‌ها اگر خودشان هم فتنه ایجاد نکرده باشند، از هر فتنه‌ای در داخل کشور ما حمایت و از آن بهره‌برداری می‌کنند. اما ما نباید اجازه بدهیم که بهره‌برداری کنند. این بچه‌ها در مدارس ما هستند. چرا به صداوسیمای خودمان توجه نکنند؟ چرا ساخته وپرداختۀ صداوسیمای عربستان یا آمریکا و انگلیس را ببینند و بشنوند؟! چرا؟! آیا ما نباید به این مسائل دقت کنیم؟! اگر ما اجازه می‌دادیم همۀ این افکار و همۀ این بحث‌ها از طریق صداوسیمای خودمان مطرح شود، شاید وضعیت این‌گونه نمی‌شد؟

وزارت کشور برای انتقاد و اعتراض فضایی فراهم کند

من جداً از همه مسئولان کشور و به‌ویژه مقام معظم رهبری حفظه الله تقاضایی دارم و آن اینکه برای این جوانان، این دانشگاهیان که حرف دارند ـ‌حالا حرف درست یا غلط‌ـ جایی را در نظر بگیرید که بتوانند حرفشان را بزنند. چرا به اغتشاش کشیده شود؟! کسی به سراغ این جوانان و دانشجویان برود و حرف آن‌ها را بشود. این جزء قانون اساسی کشور ماست که وزارت کشور اجازه بدهد مردم و احزاب در جایی با حفاظت خود وزارت کشور جمع بشوند و حرف خود را بزنند تا تجمعات به اغتشاش کشیده نشود. در این حوادثی که گذشت، بسیاری از حرمت‌ها شکسته شد. یک اعتراض سادۀ کارگری به بدگفتنِ به دین و ایمان و همه‌چیز می‌کشد! نگذارید این بی‌حرمتی‌ها اتفاق بیفتند!

اعتراض و انتقاد حق مردم است!

اعتراض و انتقاد حق مردم است. من بار‌ها گفته‌ام که «النصیحه للائمه المسلمین». در منابع ما جزو حقوق حاکم این است که باید مردم او را نصیحت کنند. یعنی اگر شما مردم حاکم را نصیحت نکنید، حق حاکم را ادا نکرده‌اید. نصیحت چیست؟ انتقاد. چه انتقاد به‌حق باشد، چه انتقاد ناحق. ما باید امکانی ایجاد کنیم که مردم بتوانند اظهارنظر کنند. چرا در کشور ما اظهارنظر و اظهار مشکلات همیشه باید به اغتشاش کشیده شود؟!

قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است

در این درگیری‌ها از هر قشری که از بین می‌رود، ما غصه می‌خوریم؛ تفاوتی ندارد که از مردم باشد یا از بسیج یا از نیروی انتظامی. همۀ آن‌ها فرزندان ما هستند. چرا باید یک اعتراض به درگیری منتهی بشود که این‌طور قربانی بدهد؟ قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است. این فرد قربانی سرپرست یک خانواده است، زن دارد، بچه دارد، برادر دارد، مادر دارد، پدر دارد. این‌ها فرزندان ما هستند که یکی این‌طرف ماجرا واقع شده و دیگری آن‌طرف. ما باید آنچه را که دست خودمان است، قدری مدیریت کنیم.

در کلام وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌خوانیم که مؤمن «سهلاً أَمرُه». باید با مردم راه بیاییم. باید برای مردم دقیق تشریح بکنیم و بگوییم ما الان در تحریمیم، که این تحریم را هم به ما تحمیل کرده‌اند. باید به مردم بگوییم که ما مشکل داریم و نمی‌توانیم همۀ خواسته‌ها را عملی کنیم، اما می‌توانیم این خواسته‌ها را طبقه‌بندی کنیم؛ برخی را می‌توانیم عملی کنیم و برخی را اگر شرایط بهتر شد. این مردم همان مردمی هستند که چهل سال با ما بوده‌اند. این‌ها مردمی هستند که خودشان و فرزندان آن‌ها در این جبهه‌ها با دست خالی در مقابل عراق جنگیدند.

حضور مبلّغان در شهر‌ها و قصبات کم‌رنگ شده است

جنگ عراق را که یادمان هست! از آن روز اول، قبل از اینکه شما مسئولان کشور از آن‌ها بخواهید، این‌ها مردانه آمدند و جنگیدند. من سال‌ها پیش از انقلاب، برای تبلیغ در ایلام منبر می‌رفتم؛ همین تبلیغی که الان دیگر بساط آن جمع شده و در این دو سال اخیر کرونا هم اضافه شد تا بساط تبلیغ جمع شود. قبلاً همۀ روحانیون در حوزه‌ها برای تبلیغ می‌رفتند و با مردم سروکار داشتند. الان دیگر این ارتباط خیلی کم‌رنگ شده. پیش‌تر، بزرگان حوزه برای تبلیغ می‌رفتند و با جوان‌ها سروکار داشتند. الان به من می‌گویند بزرگان و اساتید حوزه دیگر تبلیغ نمی‌روند. چرا وسیلۀ تبلیغ آن‌ها را در حوزه فراهم نمی‌کنند؟ طوری تشویق کنید که همه برای تبلیغ بروند. باید در مساجد شهرستان‌ها و قصبات همیشه یک روحانی بالای منبر باشد و این جوان‌ها جمع بشوند. همین جوان‌ها هستند که در دوران جنگ ما را کمک کردند.

جان‌فشانی مردم را در جنگ با عراق فراموش نکنیم!

من هیچ وقت یادم نمی‌رود. همان اوایل انقلاب که هنوز جنگ رسماً شروع نشده بود ـ‌چون جنگ قبل از اینکه به‌طور رسمی شروع بشود، شروع شده بود و مقداری از خاک ما از دست رفته بود‌ـ من ایلام بودم. عراق مهران را گرفته بود و تا صالح آباد جلو آمده بود، چون هیچ کس در آنجا نبود. لشکر عراق وقتی به پای کوه رسیده بود، ترسیده بود که داخل منطقۀ کوهستانی بشود. نه اینکه ما آنجا مقاومتی داشتیم، بلکه آن‌ها ترسیده بودند جلو بیایند. تا جایی که زمین صاف بود و دشت بود، جلو آمده بودند. من آن زمان برای تبلیغ ایلام بودم و وضع ایلام هم به هم خورده بود، چون نزدیک عراق بود و هنوز هم رسماً اعلام جنگ نشده بود. اعلام رسمی شروع جنگ با بمباران فرودگاه مهرآباد بود. به ما خبر دادند از خرم‌آباد شما، و استان لرستان، یک عده به اینجا آمد‌ه‌اند و می‌خواهند شما را ببینند. ما دیدیم بیشتر از دویست نفر از خرم‌آباد آمده‌اند و می‌خواهند بروند از ایران دفاع کنند. هیچ کس هم از آن‌ها نخواسته بود چنین کاری کنند، چون هنوز شروع جنگ اعلام نشده بود. این‌ها خودشان شنیده بودند که عراق تعرض کرده و جلو آمده است، به خرج خودشان برای دفاع آمده بودند. اسلحه‌ای هم جز تفنگ‌های برنوی قدیمی نداشتند. این افراد سراغ ما آمدند، ما هم مسجد جامع آنجا را در اختیارشان قرار دادیم و غذایی برایشان مهیا کردیم. شب را در مسجد خوابیدند و صبح برای جنگ رفتند. آن زمان نه فراخوانی بود، نه کسی از آن‌ها خواسته بود. خودشان آمده بودند. این‌ها مردم ما هستند. قدر این مردم را بدانیم. پای این مردم را باید بوسید. بعد‌ها که من به قم برگشتم، شنیدم از آن دویست‌و‌خورده‌ای، فقط هفتاد نفر از جنگ برگشته‌اند و بقیه شهید شده‌اند. مردم ما چنین‌اند. آن زمان آمریکا و شوروی به عراق اسلحه می‌داد، اما مردم ما اسلحه نداشتند. ما به جبهه‌ها رفته‌ایم و دیده‌ایم که این جوان‌ها با دست خالی جلو می‌رفتند، روی مین می‌رفتند و کشتار عظیم می‌دادند، اما نگذاشتند یک سانتیمتر مربع از این خاک اسلامی دست دشمن بیفتد. درست است یا درست نیست؟! واقعیت دارد یا ندارد؟! این‌ها همان مردم هستند. مگر این جوان‌ها همان جوان‌ها نیستند؟!

حاصل کار شما در مدارس چیست؟!

مدارس در اختیار ماست. وسائل تبلیغی در اختیار ماست. چون به ما دشنام می‌دهند، حساسیت داریم و برنامه‌ها را گاهی اوقات دنبال می‌کنیم! با این بودجه‌هایی که اول سال به امور دینی و تبلیغی و مؤسسه‌های مختلف و… اختصاص می‌دهند چه می‌کنید؟ چون وقتی این بودجه‌ها در مجلس اعلام می‌شود، فحش و ناسزایش مال ماست. ما سهمی از این بودجه‌ها نداریم، ولی فحش آن را می‌خوریم! این‌همه بودجه برای تبلیغات مؤسسات مختلف دارید، با آن چه می‌کنید؟! پس این حاصل کار شما کجاست؟! پس برای این جوان‌های مدارس، این دختران مدارس چه کاری انجام داده‌اید؟ این مدارس تحت نظر آموزش‌وپرورش فرانسه بوده‌اند یا انگلیس؟! این‌ها زیرنظر آموزش‌وپرورش شما هستند. چه کاری برای این‌ها انجام داده‌اید؟ در این آموزش‌وپرورش چه اتفاقی می‌افتد؟

قدری به کار مردم برسیم!

اگر مردم اعتراضی دارند، باید زمینه‌ای فراهم کنیم که به مسائل دینی و اعتقاداتشان گره بخورد. جوان مخلص ایرانی، آن‌که در جنگ می‌جنگیده، کسی نیست که عمامۀ من را بیندازد. او کسی نیست که پرچم امام حسین را آتش بزند و قرآن بسوزاند. اگر چنین اتفاقاتی می‌افتد، منشأش جای دیگر است و در آن هیچ شکی نیست.

اگر کسی وسط این جمعیت یک نفر را می‌کشد ـ چه نیروی انتظامی باشد، چه بسیج باشد، چه از خود مردم‌ـ یا کسی به سمت مسجد یا به سمت مدرسۀ علمیه آتش پرتاب می‌کند، مشکل ما این است که چرا آن مردمی که آنجا جمع شده‌اند او را دوره نمی‌کنند تا به او اعتراض کنند؟ مگر این‌ها همان مردم ما نیستند؟ پس ما قدری هم بپذیریم که خودمان هم مشکل داریم. قدری به کار مردم برسیم. ما مردم را رها کرده‌ایم.

کاش کار فرهنگی را از غربی‌ها یاد بگیریم!

ما ده سال قبل از انقلاب در همین حوزه بودیم. یادم هست یکی از دغدغه‌هایی که آن زمان داشتیم، فعالیت مؤسسه‌ای در ایران به نام فرانکلین بود. این مؤسسۀ انتشاراتی ظاهر بسیار پاکیزه‌ای هم داشت، اما در واقع زیرمجموعۀ وزارت خارجۀ آمریکا بود. یعنی سرمایه گذاشته بودند و در ایران در سطح بالا مشغول کار فرهنگی بودند. یعنی کتاب سفارش می‌داد که ترجمه کنند. بیشتر هم ترجمه بود و تألیف، کم داشت. انواع رمان‌ها و کتاب‌هایی که نویسندگان انگلیسی و آمریکایی می‌نوشتند، این مؤسسه برای جوان‌های ایران ترجمه می‌کرد. در ظاهر، کار این مؤسسه فرهنگی بود. اینکه مؤسسه‌ای آثار مطرح و روزِ دنیا را ترجمه کند و در اختیار ملتی قرار بدهد، کار فرهنگی است؛ اما پشت این کار ایدئولوژی بود. یعنی می‌خواستند آن ارزش‌های آمریکایی خودشان را با این کتاب‌ها در اذهان جوانان ما رسوخ بدهند و آن باور‌هایی را که در اذهان جوان‌های ما هست، از بین ببرند. بسیاری از کتاب‌های آن‌ها را خود ما هم می‌خریدیم و می‌خوانیدم و کتاب‌های خوبی هم بود؛ اما در لابه‌لای آن‌ها آنچه خودشان می‌خواستند، اعمال می‌کردند. حتی یک نفر آمریکایی هم در کل این مجموعۀ ایران نبود. حتی اسم آمریکا هم نبود. آن زمان با این مظاهر فرهنگی غربی مبارزه می‌کردیم و می‌گفتیم که فرانکلین پشتش چنین است. دانشجو طرف‌دار آن بود، استاد طرف‌دار آن بود. مردم ایران از پشت‌پرده خبر نداشتند. آن‌ها هم بلد بودند و خوب کار و تبلیغ می‌کردند، بدون اینکه اسم آمریکا یا پول آمریکا در میان باشد.

کاش ما از آن‌ها یاد بگیریم! کاش ما برای شیعه این‌طور کار کنیم، بدون اینکه اسممان در میان باشد. کاش بدون اینکه ظاهری نشان بدهیم، در این مجامع اسلامی کار می‌کردیم. ما تا قدم پیش می‌گذارم، هنوز کار را شروع نکرده و به جایی نرسیده، لو می‌رویم! چون می‌خواهیم اسم و عنوان بگذاریم.

یهودی‌ها چگونه قدرت پیدا کرده‌اند؟

بعضی از عملکرد‌ها را از دیگران باید یاد بگیریم. کمااینکه از خود همین یهودی‌ها و صهیونیست‌ها که دستشان همه‌جا هست، برخی کار‌ها را باید بیاموزیم. کل جمعیت یهودی در دنیا به ۲۵میلیون نفر نمی‌رسد. به این نکته دقت کنید که تمام حکومت‌ها، از حکومت آمریکا گرفته تا اروپا را لابی‌های صهیونیست محاصره کرده‌اند. شما ببینید در کل این آمریکا و اروپا اگر یک کلمه علیه این‌ها گفته شود، چه جنجالی به‌پا می‌شود! در همین کشور‌هایی که آزادی بیان هست، حرف‌زدن دربارۀ جنگ جهانی دوم و کشتار یهودی‌ها ممنوع است. استاد دانشگاه فرانسه دربارۀ هلوکاست حرف زد، او را گرفتند و زندانی کردند؛ اگر تصویر نبی اکرم صلوات‌الله و سلامه‌علیه را آتش بزنند یا قرآن بسوزانند و قرآن پاره کنند، مسئله‌ای نیست! اما اگر به یهودی‌ها حرفی زده بشود، جنجال به راه می‌افتد! چرا؟! چون قدرت دارند. چطور این ۲۵میلیون نفر این‌طور قدرت پیدا کرده‌اند؟ برای اینکه خوب فکر کرد‌ه‌اند، زمام اقتصاد دنیا را در دست گرفته‌اند و آدم‌های ساعی بوده‌اند. شرکت‌های بزرگ را، چه شرکت‌های تجاری و چه شرکت‌های رسانه‌ای که ده‌ها و صد‌ها تلویزیون و رادیو دارند، همۀ این‌ها را یهودی‌ها اداره می‌کنند. این کارهایشان هم آشکار نیست. اگر بسیاری از این تلویزیون‌ها را نگاه کنید، حتی یک کلمه عنوان یهودی ندارد، اما مال آن‌هاست و سرمایه‌گذار آن‌ها هستند. یهودی‌ها اهدافی دارند و الان در دنیا به این اهدافشان هم رسیده‌اند. تمام کشور‌های اسلامی دوروبر ما فخر می‌کنند که با یهودی‌ها رابطه دارند. همان کشور‌هایی که قبلاً می‌گفتند می‌خواهیم با یهودی‌ها بجنگیم، دارند با آن‌ها کار می‌کنند. این ممالک اسلامی می‌بینند اگر اقتصاد آن‌ها بخواهد رونق بگیرد، باید با یهودی‌ها رابطه داشته باشند؛ لذا یهودی‌ها زمام امر اقتصادی را به دست می‌گیرند.

چرا ما بلد نیستیم چنین کار‌هایی بکنیم؟ جمعیت شیعه در دنیا چقدر است؟ ۵۰۰میلیون؟ ۴۵۰میلیون؟ چند کشور داریم که اکثریت آن‌ها شیعه هستند؟ در بین جامعۀ شیعه، امکانات مالی چقدر است؟ این امکانات چطور مصرف می‌شود؟ این امکانات هم در همان بساط یهودی‌ها مصرف می‌شود! ما خودمان بلد نبودیم کار بکنیم.

با ایرانی‌های مهاجر ارتباط داشته باشیم!

این‌طور که می‌گویند، ایرانی‌های مهاجر هشت میلیون نفر هستند. این مهاجرت هم درد است، چون نخبه‌های ما مهاجرت می‌کنند. سال گذشته خبر عجیبی خواندم که امیدوارم این آمار دروغ باشد. سه هزار پزشک متخصص مهاجرت کرده‌اند و از ایران رفته‌اند. رقم بسیار قابل توجهی از پرستاران از ایران رفته‌اند. چرا نمی‌توانیم آن‌ها را نگه داریم؟ هشت میلیون ایرانی در تمام ممالک دنیا داریم که نوعاً متخصص هستند و اکثراً هم وضع مالی آن‌ها خوب است. بسیاری از آن‌ها سرمایه‌های کلان دارند. زمانی می‌گفتند اگر آن‌ها این سرمایه‌ها را داخل ایران سرمایه‌گذاری کنند، ایران به هیچ سرمایه‌گذاری دیگری احتیاج ندارد. الان ما با کسانی که مهاجرت کرده‌اند، چه ارتباطی داریم؟ الان باید این مهاجرت را که تهدید است، به یک فرصت تبدیل بکنیم برای حضور بین‌المللی و برای شیعۀ بین‌المللی. این مهاجرت فرصت است. اصلاً با مهاجران ارتباط داریم؟! اصلاً کاری برای آن‌ها می‌کنیم؟! عذر می‌خواهم که این مسائل را می‌گویم. ممکن است آقایان از من برنجند؛ اما وقتی این مهاجران می‌خواهند به ایران بیایند و بروند، گذرنامۀ آن‌ها را می‌گیریم و اذیتشان می‌کنیم تا این سفر سالی یک بار به ایران را هم دیگر نیایند!

ما دنبال ارتباط با این‌ها هستیم! این‌ها فرزندان ما هستند که به کشور‌های دیگر رفته‌اند. با هر عقیده‌ای که پیدا کرده‌اند، از این فرزندان که نمی‌شود دست برداشت. ما باید اتصال آن‌ها به خودمان را حفظ کنیم؛ «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد».

انسان‌ها تشنۀ محبت‌اند

یک آقای بزرگواری هست که خدا به ایشان توفیق بدهد و او را یاری کند. ایشان در یکی از شهر‌های آمریکا یک مدرسۀ شیعه ساخته است. من می‌دانم مدرسه ساختن خیلی هنر است، چون خودم هم دست‌اندرکار بعضی از مؤسساتی هستم که مدرسه دارند. ایشان همراه با عده‌ای از شاگردانشان پیش ما آمدند و می‌گفتند: «ما در آمریکا مدرسۀ شیعه ساخته‌ایم؛ اما بیشتر، آقایان افغانستانی می‌آیند.» این آقایان افغانستانی هم در کشور‌های دیگر یک فرصت فوق‌العاده‌ای هستند و شیعیان خیلی خوبی دارند. افغانی‌ها در بسیاری از مجالس سیدالشهدا که در ماه محرم عرب‌ها یا خوجه‌ها و… برپا می‌کنند، شرکت دارند.

آن آقایی که در آمریکا مدرسه ساخته است، می‌گفت آقایان افاغنه به این مدرسه می‌آیند، از ملیت‌های دیگر هم می‌آیند، اما ایرانی‌ها خیلی کم می‌آیند و به این مدارس توجه نمی‌کنند. درحالی‌که آن‌ها هم بچه دارند. در آن شهر هم ایرانی زیاد است. به او گفتم، اگر کاری به تو بگویم، انجام می‌دهی؟ گفت بله. گفتم: «شما امسال شب چهارشنبه‌سوری ایرانی‌ها را دعوت کن، آتش درست کن، جشن بگیر و یک چلوکباب ایرانی هم به آن‌ها بده.» خیلی تعجب کرد و گفت: «چهارشنبه‌سوری مناسبت اسلامی نیست.» گفتم: «مسئلۀ ما این است. این چهارشنبه‌سوری در بین ایرانی‌ها جاافتاده است. به این بهانه آن‌ها را باید به اینجا بیاوریم و راه اینجا را به آن‌ها یاد بدهیم. دفعۀ بعد، عید نورزو که شد، هفت‌سین بچین و بگو تحویل سال را اینجا برگزار می‌کنیم. اگر توانستی، یک دعایی هم بخوان. نتوانستی هم نخوان. بگذار آنجا شادی کنند. بعد بگو اصلاً ما هیچ کاری به کار شما نداریم، فقط بیایید و زبان فارسی یاد بگیرید. با آن‌ها ارتباط ایجاد کن. آن‌ها را به این مدرسه بیاور. وقتی آوردی، آن وقت شب عاشورا هم که می‌شود، به عنوان نذری، شام درِ خانۀ آن‌ها ببر و بگو امشب شب عاشورای امام حسین است. ما در این مرکز نذری داریم. یک مدت این کار را بکن، همۀ آن‌ها می‌آیند.»

«الانسان عبید الاحسان». این‌ها تشنۀ محبت هستند. این ایرانی‌ها در نسل خودشان به چهارپنج واسطه یک روحانی و عمامه‌به‌سر دارند. یا کسی را دارند که در بساط مذهبی دخیل بوده و هیئتی بوده است. ایرانی‌ها به دین ربط دارند، ام این ربط گم شده. این گم‌شده را ما احیا کنیم.

با مردم با رحمت رفتار کنید!

عزیزان، روزگاری است که مسئولیت ما خیلی سنگین است، چه در داخل چه در خارج. در خصوص این حوادث پیش‌آمده، امیدوارم و دعا می‌کنم که مسئولان آن را مدیریت کنند. ما هم اغتشاش را محکوم می‌کنیم، اما اعتراض و انتقاد را نه. «النصیحه لائمه المسلمین» را نه‌تن‌ها محکوم نمی‌کنیم، بلکه می‌گوییم لازم است و از شما عزیزان هم می‌خواهیم زمینۀ آن را برای مردم فراهم کنید. این مردم اینجا حرف دارند و با این کاری که شما می‌کنید موافق نیستند. این حرف را باید جایی بیان کنند. روزنامه‌ها را آزاد بگذارید تا مطالب را بنویسند. مطبوعات آزاد باشد. افکار مختلف به تلویزیون بیایند و حرف بزنند. حرف‌ها یک‌جانبه نباشد. آن بحثی که بخواهد در دانشگاه به اغتشاش بکشد، در تلویزیون و در قالب یک مناظره، تمام مسئله حل می‌شود. چرا تدبیر نمی‌کنیم؟ آقا امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «سهلاً امره». امر مؤمن سهل است. عده‌ای الان دستگیر شده‌اند و در زندان هستند. حوادث زندان را شنیده‌اید. با این‌ها با رحمت برخورد کنید. می‌گویید این فرد از سران اغتشاش است. بسیار خب، این سران اغتشاش را جلب بکنید و بنشینید با او حرف بزنید که چرا این‌طور شد. با او رفیق بشوید و از طریق این سران، خود اغتشاشگر‌ها را جذب بکنید. مگر نمی‌شود؟!

درسی که می‌توان از سلطان قابوس گرفت

از سلطان قابوس، پادشاه عمان، ماجرایی نقل کرده‌اند. عمان یک منطقه‌ای به نام ظفار دارد که هم‌مرز با یمن است. در آن زمان در یمن، کمونیست‌ها حکومت را به دست گرفته بودند و از مرز‌ها تعدی می‌کردند و به ظفار می‌آمدند و می‌جنگیدند. سطان قابوس خودش نمی‌توانست از کشورش دفاع کند، لذا از شاه ایران کمک خواسته بود. از ارتش ایران به عمان رفتند تا به او کمک کنند. سران خارجی کمونیست‌ها هم در داخل عمان یک عده از جوان‌ها و دانشجویان مخالف را جذب کرده بودند. درنهایت، عمانی‌ها بر این‌ها غلبه کردند و عده‌ای را گرفتند و محاکمه کردند. عده‌ای محکوم به اعدام شدند و عده‌ای هم حبس شدند. با آن‌هایی که محکوم به اعدام بودند، سلطان قابوس جلسه‌ای گذاشت تا با آن‌ها حرف بزند. سلطان قابوس به آن‌ها گفت: «شما به هر حال این کار‌ها را کرده‌اید و کار به اینجا کشیده. الان اسیر من و در زندان من هستید. سه تا راه پیش پای شما می‌گذارم: یا اینکه از عمان بروید و ما هم کاری به کار شما نداریم. به شما کمک هم می‌کنیم و پولی هم به شما می‌دهیم تا ما را رها کنید. یا اینکه بمانید و مجازات خود را در زندان یا هر مجازات دیگری که هست بگذرانید. پیشنهاد سوم هم این است که شما اشکال به ما دارید. اشکالات ما را بگویید و خودتان جلو بیایید و با ما این اشکالات را حل کنید. مگر اشکال نمی‌کنید اقتصاد این‌طور است و سیاست خارجی شما این‌طور؟» این محکومان تحصیل‌کرده و دانشگاه‌رفته بودند. از این راه سوم استقبال کردند و جلو آمدند. یکی از آن‌ها وزیر خارجۀ عمان شد، یکی از آن‌ها وزیر اقتصاد شد و همه، وزرای عمان شدند. همان عمانی که در زمان سلطان سعید، پدر همین سلطان قابوس، یک بیابان بود و امکانات اولیه را هم نداشتند، به دست همین اغتشاشگر‌ها و رؤسایشان ساخته شد!

خدا با گناهکار کریمانه رفتار می‌کند

«با کریمان کار‌ها دشوار نیست». با مردم کریمانه برخود کنید، حتی با گناهکارها. خدا با گناهکار کریمانه برخورد می‌کند. «التائب ان ذنب به کمن لاذنب له». ائمۀ طاهرین علیهم‌السلام با گناهکار‌ها کریمانه برخورد کردند. قصۀ حربن یزید ریاحی را مگر نداریم؟ ما هم کریمانه برخورد کنیم. این‌ها را فرصت قرار بدهیم و بهره‌برداری کنیم. با کسانی که اشکال به ما دارند، ارتباط بگیریم و مذاکره کنیم.

به هر حال ما هر آنچه می‌گوییم از روی دلسوزی و قصدمان راهنمایی است. گاهی مسئولان نزد من می‌آیند. من حرف‌های خودم را می‌زنم، نامه می‌نویسم و آنی را که وظیفۀ خودم می‌دانم اجرا می‌کنم. ما به این کشور علاقه‌مندیم. اگر به اسم تندرو و… دشنام بدهند، این دشنام‌ها برای من ارزش و قیمت ندارد. ما به این کشور و به این نظام علاقه‌مندیم. ما بار‌ها گفته‌ایم که خدا بعد از ۱۴۰۰ سال منت بر ما گذاشته تا حکومتی از خودمان داشته باشیم. ما به رهبر علاقه‌مندیم؛ اما درست کار کنید! درست عمل کنید! در کار‌ها مشورت کنید! نگذارید مسائل ساده تبدیل به جنجال بشود. دربارۀ همان خانم که آن قضایا برایش پیش آمد، بنده ملاقاتی با اساتید دانشگاه داشتم. من یک کلمه حرف زد؟: که ما از این ماجرایی که برای این خانم پیش آمده ناراحتیم. این خانم دختر ماست، مثل همۀ دختران ایران. مگر آقا رسول‌الله نفرموده‌اند: «انا و علی ابوا هذه الامه»؟ این‌ها دختران ما هستند و فرزندان ما هستند. این قصه هرچه بوده، من کار ندارم. گزارش رسمی این است. همان وقت اگر یک عذرخواهی صورت می‌گرفت، اصلاً کار به اینجا نمی‌کشید. نگذاریم هر حادثه‌ای در این کشور جنجال بشود.

درد ما بی‌توجهی به نهج‌البلاغه است

مردم مشکل دارند؛ مسائل زندگی‌شان لنگ است؛ وضع درآمدی ناجور است؛ ارزش پول پایین است؛ حقوق را هرچه اضافه می‌کنید، باز هم جوابگو نیست، چون ارزش پول از آن‌طرف با تورم پایین می‌آید. این مردم مشکل دارند. وقتی مشکل دارند، گاهی اوقات منتظر بهانه‌ای برای جنجال هستند. این بهانه را به دست آن‌ها ندهیم تا جنجال نشود. جا برای اعتراض بگذارید. این کارگر‌ها اعتراض دارند. وقتی شش ماه، نه ماه حقوق یک کارگر را ندهید، این اعتراض نکند، چه کند؟ داد نزند، چه کند؟ زن دارد، بچه دارد. ما خودمان را جای آن‌ها بگذاریم. ما از اعتراض استقبال کنیم. اما اگر می‌خواهیم اعتراض و اغتشاش قاطی نشود، زمینۀ سلامت اعتراض را در بین اقشار مختلف فراهم کنیم از جمله در داخل حوزۀ خودمان. کتاب‌های درسی را آقایان تغییر دادند. وقتی می‌خواهید دست در کفایه ببرید، جایگزین کنید، دست در رسائل ببرید، از این کسانی هم که رسائل می‌گویند، مکاسب می‌گویند، چهل سال، پنجاه سال کارشان این است و کفایه گفته‌اند، از این‌ها هم سؤال کنید! از این‌ها هم یک مشورت بگیرید! این‌ها اهل این حوزه هستند. اگر اعتراض درستی دارند، انتقادی دارند، توجه کنید! گوش بدهید! اینجا بزرگ‌ترین حوزۀ دنیای اسلام است، اینجا مرکزیت شیعه است. مگر می‌شود همین طور سلیقه‌ای و فردی بگوییم این کتاب نباشد، آن کتاب باشد؟! تمام شد رفت! کار باید پخته باشد، با مشورت باشد. اگر کسی اعتراض دارد، زمینه برای اعتراض فراهم بکنیم، گوش به حرف بدهیم. اگر ما بر اساس آنچه مولایمان آقا امیرالمؤمنین برای ما در این نهج‌البلاغه گفته عمل کنیم، مشکل پیدا نمی‌کنیم. اما درد ما این است که آقای جرج جرداق، آقای عبدالفتاح عبدالمقصود، شیخ محمد عبده می‌گویند دویست‌بار یا صدبار این نهج البلاغه را مرور کرده‌اند؛ اما منِ عمامه‌به‌سر چند دفعه نهج‌البلاغه را مرور کرده‌ام؟!

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

منبع: شفقنا

منبع: آفتاب

کلیدواژه: آیت الله علوی بروجردی فرزندان ما هستند بهره برداری نهج البلاغه سلطان قابوس جوان ها برای تبلیغ ایرانی ها یهودی ها رفته اند خارجی ها آن زمان کار شما مردم ما کتاب ها چه کار بچه ها عده ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۲۹۱۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حوزه نشر و مطبوعات از مالیات معاف هستند

به گزارش خبرگزاری صداوسیما، برنامه بالاتر پنجشنبه با حضور شاهین مستوفی سرپرست مرکز بازرسی و مبارزه با فرار مالیاتی سازمان امور مالیاتی (مخالف) و کاوه علینقی عضو کارگروه مالیات اتحادیه ناشران (موافق) به بررسی موضوع معافیت مالیاتی ناشران پرداخته شد . 
مقدمه: در سال گذشته چیزی حدود ۴۸۰ هزار میلیارد تومان مالیات از مؤدیان اخذ شده، معادل همین عدد معافیت مالیاتی وجود داشته است ، عدد بزرگی است. می‌خواهیم یک مناظره داشته باشیم در خصوص یکی از حوزه‌هایی که سر آن معافیت وجود دارد این که ناشران معافیت مالیاتی بگیرند یا نه؟
سوال: آقای مستوفی وضعیت فعلی مالیات و اخذ مالیات از اهالی فرهنگ و هنر مشخصاً حوزه نشر به چه صورت است؟
مستوفی: ناظر بر اظهارنامه‌های مالیاتی که ما از مؤدیانی که در حوزه نشر فعالیت می‌کنند براساس کد‌های فعالیتی که خود این عزیزان در حوزه نشر انتخاب کردند به عنوان حوزه فعالیت خودشان، در سال ۱۴۰۱ که ما اظهارنامه‌های مالیاتی را دریافت کردیم بالغ بر ۸ هزار و ۹۰۰ مؤدی هستند که حوزه کاری خودشان را در حوزه نشر انتخاب و اعلام کردند که این عزیزان بالغ بر ۵۲ همت مبلغ درآمد ابرازی و یا فروش ابرازی ناشی از فعالیت خودشان را در سالنامه مالیاتی ابزار کردند.
بعد از این که هزینه‌های خودشان را از این درآمد‌ها کم کردند در اظهارنامه‌های مالیاتی ۱۱ و ۶ دهم همت معافیت مالیاتی ابراز شده است، اما در بحث رسیدگی عملکرد سال ۱۴۰۱، ما تا پایان تیرماه برای حوزه اشخاص حقوقی و تا پایان خرداد و با توجه به تمدیدی که داشتیم تا اواسط تیرماه برای حوزه اشخاص حقیقی هنوز فرصت رسیدگی داریم، اما از این ۱۱ و ۶ دهم همت آن چیزی که در برگ تشخیص‌های ما تا به امروز مورد تأیید قرار گرفته بالغ بر ۸ و ۸ دهم آن مورد پذیرش سازمان امور مالیاتی قرار گرفته و مابه التفاوت آن دو حالت ممکن است برای آن وجود داشته باشد، یا هنوز رسیدگی نشده یا بخشی از آن مورد پذیرش سازمان امور مالیاتی قرار نگرفته، آن چیزی که آمار در اظهارنامه‌ها نشان می‌دهد ابرازی مالیات این عزیزان ۳۹ میلیارد تومان بوده و آن چیزی که ما تا به امروز براساس برگ تشخیص‌های صادره مان صادر کردیم عددی معادل ۳۰۰ میلیارد تومان مالیاتی بوده که برای آنها تشخیص دادیم.
سوال: آقای علینقی شما چرا معتقد به این هستید که حوزه نشر باید معاف از مالیات باشد؟
علینقی: فعالیت نشر به نظر من جدا از فعالیت تجاری است، بخشی از فعالیت نشر و کتابفروشی تجاری محسوب می‌شود و بخشی فرهنگ است، دلیل اصلی آن این است که کتاب بیس و پایه فرهنگ است و به نوعی مثلاً سیاست کشور ما به این صورت بوده که با معافیت مالیاتی حمایت کند و کشور‌های دیگر و دولت‌های دیگر هستند که این را به نوعی دیگر حمایت می‌کنند یعنی حمایت از ناشر و کتابفروش در سیاست‌های اصلی دولت‌ها است. 
کتاب برای سینما، هنر، علم و برای همه اینها بیس و پایه تولید علم و فرهنگ است و نمی‌شود این را به صورت یک کالای تجاری صرفاً نگاه کرد که حتماً به این درآمد مالیات تعلق گیرد، سیاست قانونگذار به این صورت بوده که برای ترویج کتابخوانی و ترویج فرهنگ از ناشران و کتابفروشان حمایت کند برای گسترش کارشان و وقتی کار ناشر و کتابفروش گسترش پیدا کند در نهایت این به کتاب و کتابخوانی و تولید فرهنگ کمک می‌کند به جای این که این پول را طی مالیات بیاید از ناشر و کتابفروش بگیرد، ببرد به صندوق دولت واریز کند بعد به نوعی بخواهد این را برگرداند این روند را کوتاهتر کرده است، می‌گوید هر کسی که درآمد هم داشت و خواست کارش را گسترش دهد راحت‌تر باشد، نگران موانع مالیاتی نباشد، این پول را که قرار است ما از او مالیات بگیریم نمی‌گیریم و برای توسعه کارش در نظر بگیریم که این در نهایت می‌شود توسعه فرهنگ، شما کمتر ناشر یا کتابفروشی را می‌بینید که درآمد مازادشان را بیایند خرج کار‌های دیگر کنند، در نهایت تولید کتاب را بالاتر می‌برند، عناوین کتاب را بالا می‌برند، کتابفروش سعی در گسترش مساحت کتابفروشی اش می‌کند و این در نهایت کمک به فرهنگ جامعه است یعنی این صرفاً این نیست که این مالیات چرا گرفته نمی‌شود و این ناعادلانه است و من این را قبول ندارم.
سوال: این که یعنی معاف هستید شما می‌گویید این ناعدالتی نیست ؟ مثلاً بین شما که معاف هستید و بین بقیه که دارند پرداخت می‌کنند؟
علینقی: این کالای فرهنگی کتاب را شما نمی‌توانید با فرضاً لوازم صوتی تصویری مقایسه کنید،این قیاس کتاب با کالای تجاری دیگر درست نیست.
سوال: آقای مستوفی شما چرا موافق این هستید که معافیت مالیاتی وجود نداشته باشد؟
مستوفی: در ابتدا لازم است به این مطلب توجه کنیم که قانونگذار تکلیف بحث معافیت‌های مالیاتی را تعیین می‌کند یعنی اکنون من به عنوان یک کارشناس وقتی در این جلسه هستم نظرات کارشناسی خودم را اعلام می‌کنم، اما آن چیزی که فعلاً در قانون وجود دارد ناظر بر این است که حوزه نشر و حوزه مطبوعات به استناد بند (ل) ماده ۱۳۹ قانون مالیات‌های مستقیم و با رعایت ترتیبات ماده ۱۴۶ مکرر، تاکید می‌کنم بر این مسئله به دلیل این که اگر فردا روزی کسی خواست آماری را در این حوزه در چنین برنامه‌ای ارائه کند ناظر بر اظهارنامه‌های مالیاتی امکان وجود داشته باشد.
ماده ۱۴۶ مکرر می‌گوید باید اظهارنامه مالیاتی را در موعد مقرر خودش تسلیم کنند و اسناد و مدارک را هم تنظیم کنند و در موعد مقرر به سازمان امور مالیاتی اعلام کنند. پس اکنون قانونگذار در تمام قوانین علی الخصوص قانون بودجه سال ۱۴۰۳ ناظر بر رعایت مفاد بند (ل) ماده ۱۳۹ قانون مالیات‌های مستقیم برای اعمال معافیت است، حتی آنجایی که معافیت‌ها را در بند (س) قانون بودجه تبصره ۶ قانون بودجه سال ۱۴۰۳ می‌آید محدود می‌کند معافیت‌ها را برای اشخاص حقیقی و حقوقی، اشخاص موضوع ماده ۱۳۹ را از این قضیه کنار می‌گذارد یا حتی آنجایی که سقف معافیت هنرمندان را در بند (ح) تبصره ۶ قانون بودجه سال ۱۴۰۳ محدود به چهار برابر معافیت ماده ۸۴ می‌کند، باز هم حوزه نشر و مطبوعات را از این مسئله مستثنی می‌کند، اما یک شرط را می‌گذارد آن شرط هم رعایت موضوع ماده ۱۴۶ مکرر قانون مالیاتی مستقیم است، اظهارنامه مالیاتی و اسناد و مدارک.
اما نظر شخصی بنده به عنوان یک کارشناس با توجه به مطالعات بین المللی که در این حوزه انجام شده ، این است که ما باید معافیت هایمان را هدفمند کنیم، باید تأثیر معافیتی را که اعمال می‌کنیم برای موضوع فعالیتی که طبق قانون برای آن معافیت، اعمال می‌کنیم بتوانیم آثار آن را ملاحظه کنیم. برای این موضوع پیشنهاد ما در همه حوزه‌های کاری است نه در حوزه نشر، به طور کلی این است که ما معافیت‌ها را یعنی شرایط اقتصادی را برای همه به صورت یکسان فراهم کنیم، آدم‌ها و فعالان اقتصادی تصمیم بگیرند در کدام حوزه کاری کار کنند، سودآوری داشته باشند، اکنون سودآوری شان را ببرند در حوزه فرهنگ و آثار آن را به ما نشان دهند، آثار مطالعه، آثار خرید بیشتر کتاب، آثار ارزشمند شدن محصولات تولیدی. اکنون حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان مرجع ذیصلاح در این موضوع می‌تواند از محل یارانه‌ها و از محل وجوهی که در بودجه کشور برای این موضوع دیده می‌شود و به عنوان هزینه کرد در اختیار وزارت فرهنگ قرار می‌گیرد این مبالغ مالیات دریافتی را حوزه خرج برایش تعریف کند یعنی بگوید مالیات‌هایی که در حوزه فرهنگ، در حوزه کتاب وصول شد، صرفاً در راستای افزایش خدمات و افزایش بار فرهنگی حوزه نشر از آن استفاده کند.
سوال: اکنون به نظر شما این معافیت این اتفاق را رقم نزده است؟
مستوفی: به نظر من نمی‌زند، به خاطر این که نتوانستیم این ادبیات را کنترل کنیم، به خاطر این که لازم است این موضوع را به صورت صریح‌تر بررسی کنیم به نظر من این اتفاق نمی‌افتد یعنی وزارت فرهنگ این امکان برایش مهیا نمی‌شود که برود آثار ارزشمند، افراد ارزشمندی را که بیشتر می‌توانند در این حوزه کاری فعالیت کنند با منابعی که از بودجه در اختیار قرار می‌گیرد برایش بتواند آنها را کشف کند.
سوال: آقای علینقی شما چقدر موافق این گذاره هستید؟
علینقی: این معافیت مالیاتی ناشران اغلب انجام نمی‌شود، اکنون یک درصدی که آقای مستوفی فرمودند را من، چون دسترسی به آمار اداره مالیات ندارم نمی‌توانم تأیید کنم یا رد کنم ولی در نهایت کمتر کتابفروش و ناشری است که از مالیات معاف شود به بهانه‌های مختلف این مالیات از آنها گرفته می‌شود یا ماده ۱۴۶ مکرر است یا عدم اطلاع از قوانین هم ماده ۱۴۶ که توسط ممیزان دیده شده، ماده ۱۴۶ مکرر وظایف را برای گروه یک و دو و سه متفاوت ارائه کرده آیین نامه ۹۵ در صورتی که بعضاً دیده شده به خاطر نداشتن دفاتر اصلاً ناشر و یا کتابفروش را از ضریب صفر مالیاتی برداشتند و مشمول مالیات کردند.
سوال: یعنی می‌فرمایید اینقدر که گفته می‌شود معاف هستند خیلی هم معاف نیستند، آماری هم دارید؟
علینقی: نه معاف نیستند.
سوال: از نظر اتحادیه خودتان؟
علینقی: بله خیلی‌ها هستند، من اینها را به صورت مستند بعد از برنامه می‌توانم خدمت آقای مستوفی ارائه دهم که دوستان چقدر مشکل دارند با این قضیه.
سوال: یک آماری هست که بفرمایید از اعضای اتحادیه شما مثلاً این تعداد نفر این مشکل را دارند؟
علینقی: نه، در اینجا در اتحادیه ما سامانه‌ای ندارد که یک لینک باشد یا بتواند یک اطلاعات مکفی بردارد.
سوال: ولی می‌فرمایید زیاد است؟
علینقی: بله.
سوال: آقای مستوفی علتش چیست؟
مستوفی: من دقیقاً براساس همین موضوع خواهش کردم و عنوان کردم که قانونگذار تکلیف ۱۴۶ را می‌گذارد که اگر یک روزی در چنین برنامه‌ای نشستیم بتوانیم مستند صحبت کنیم، تک تک این مواردی که اینجا وجود دارد هم برگ تشخیص و هم میزان معافیت‌ها اکنون دیگر قابل احصا است، اگر یک زمانی عزیزان با این ادبیات با سازمان امور مالیاتی صحبت می‌کردند که نه در حوزه این اتفاق نمی‌افتد، اکنون سازمان امور مالیاتی الان را با سازمان امور مالیاتی چند سال قبل خواهشاً مقایسه نکنند ناظر بر این که همه اینها مستند اطلاعات است، وقتی من اعداد را حتی به رال در گزارشاتم دارم ، ناظر بر این است که اینها همه مستند به پرونده است و اگر شما الان مستنداتی به من ارائه بفرمایید که ما بیش از ۳۰۰ میلیون تومان در حوزه فرهنگ امروز ناظر بر همین مواردی که خودشان را مشمول دانستند، اعلام کردند که مشمول شرایط هستند به من ارائه بفرمایید حتماً من استقبال می‌کنم و موضوع را پیگیری می‌کنم.
علینقی: شما در مورد اعداد و ارقام صحبت می‌کنید من در خصوص این عدد که مشمولیت دارم صحبت می‌کنم و ناشران کتابفروشان مالیات را پرداخت می کنند من به عدد و ارقام کاری ندارم.
مستوفی: چقدر؟
علینقی: چقدرش مهم نیست.
مستوفی: کارمند چقدر مالیات پرداخت می‌کند در حوزه نشر، یک بخشی را جدا کنیم، ما اصلاً بحث قیاس را نداریم، با هم برویم روی این موضوع که اساساً سازمان امور مالیاتی مکلف است براساس قانون اقدام کند اصل ۵۱ قانون اساسی، کتابفروش مشمول معافیت نیست.
علینقی: بله هست.
مستوفی: نیست، لطفاً آیین نامه تبصره ۳ موضوع ماده ۱۳۹ را مطالعه بفرمایید، کتابفروشی معاف از مالیات است که صرفاً ناشر باشد یعنی ناشری که کتاب خودش را می‌فروشد مشمول معافیت کتابفروشی است.
علینقی: خیر. تا سال ۹۵ گفته شما درست بود، از سال ۹۵، چون در بند (ل) ماده ۱۰۳ اعلام شده بود که کسانی از مالیات معاف هستند یا از ضریب صفر مالیاتی می‌توانند استفاده کنند که مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشند و تا سال ۹۵ این مشکل برای کتابفروشی وجود داشت و کتابفروش‌ها از این معافیت نمی‌توانستند استفاده کنند. سال ۹۵ صحبتی که اتحادیه ناشران و کتابفروشان با وزارت فرهنگ و ارشاد داشت و تعاملی که داشتند وزارت ارشاد، دادن مجوز به کتابفروش‌ها را تفویض کرد به اتحادیه ناشران و کتابفروشان و معاونت در این بخش‌ها و تفاهم نامه‌ای که با اداره مالیات انجام شد قرار شد کسانی که از اتحادیه ناشران و کتابفروشان جواز کسب دارند و فهرست آنها توسط اتحادیه به اداره مالیات اعلام می‌شود آنها هم فقط در مورد کتاب از مالیات معاف هستند، در مورد نوشت افزار و لوازم تحریر خیر.
مستوفی: پس آن کسانی که صرفاً بتوانند مجوز را از وزارت فرهنگ اخذ کنند .
علینقی: پس کتابفروشان هم معاف می‌شوند.
مستوفی: نه همه کتابفروشان کسانی که توانسته باشند مجوز گرفته باشند.
علینقی: کتابفروش که نمی‌تواند بدون جواز فعالیت داشته باشد.
مستوفی: مثل خیلی از فعالیت‌های دیگر که در کشور وجود دارد و متأسفانه بدون جواز است می‌تواند این اتفاق هم در داخل کشور افتاده باشد.
علینقی: کتابفروشی یک واحد تجاری است، اماکن نظارت دارد، خود اتحادیه نظارت دارد، کمیسیون بازرسی دارد و این هم که شما می‌گویید یک در هزار است، جزو استثنائات حساب می‌شود، شما نمی‌توانید استثنائات را جزو قوانین بیاوریم که کتابفروشان معاف نیستند.
مستوفی: پس ناظر بر همین موضوع وقتی من اعلام می‌کنم از ۱۱ و ۶ دهم همت معافیت ابرازی ۸ و ۸ دهم همت نسبت به آن تعدادی که ما رسیدگی کردیم معافیت بدهیم، برای همین است که آن حوزه کاری که گفتم ناظر بر رعایت قانون اینجا دارد اتفاق می‌افتد.
علینقی: من این گفته شما را قبول ندارم.
مستوفی: من می‌گویم من ریز به شما می‌دهم، شما نفر را به من اعلام کنید، من اطلاع را می‌دهم به شما برای راستی آزمایی.
مستوفی: من آوردم شما اگر اجازه بدهید.
علینقی:  در مورد ماده ۱۳۶ مکرر در مورد قانونگذار، قانونگذار علی الرأس را مستند به قانون کرده و علی الرأس را برداشته، کماکان شما که می‌گویید با ۱۰ سال پیش فرق کرده، نه کماکان ممیزان طبق همان شیوه ۱۰ سال پیش می‌روند، فرضاً اگر دستگاه پز یک میلیارد کار کرده باشد، فروش را می‌زنند یک میلیارد و ۵۰۰، ۲ میلیارد تومان که بستگی به سلیقه ممیز دارد و آن تصوری که ممیز است حتی تحقیقات میدانی هم صورت نمی‌گیرد به خاطر کمبود نیروی انسانی در اداره مالیات، و من دلیل آن را خیلی نمی‌دانم ولی می‌دانم که تحقیقاتی میدانی هم انجام نمی‌شود و سلیقه‌ای اعمال می‌شود، عدد و رقمی که دوست دارند می‌زنند و خیلی‌ها بار‌ها شده تلفنی به آنها ابلاغ می‌شود که طرف ممکن است تلفن را جواب ندهد یا اصلاً به او اعلام نمی‌کنند که چه اسناد و مدارکی را لازم دارند که بیاورد و همین را ارجاع می‌دهند به ماده ۱۴۶ مکرر و ضریب صفر مالکان را برمی دارند، حتی برخی وقت‌ها که به هیئت‌ها هم ارجاع داده می‌شود، هیئت هم خیلی به قوانین توجهی ندارد، بیشتر می‌آیند نماینده مالیات روی تخفیف کار می‌کند، یعنی می‌گویند تخفیفی ارائه می‌دهند یعنی نمی‌گویند این ممیز اعداد و ارقامی که برای فروش آن ناشر کتابفروش در نظر گرفته آیا مستند به قانون است یا نه، چون اگر مستند به قانون نباشد قابل پذیرش نیست طبق قوانین مالیاتی جدید که خودتان فرمودید ولی هیچ یک از اینها اعمال نمی‌شود و در نهایت این مالیات گرفته می‌شود از ناشران و کتابفروشان.
مستوفی:  آماری را دارید که سازمان امور مالیاتی در سال ۱۴۰۲ برای عملکرد سال ۱۴۰۱ چه تعداد از مؤدیان مشاغل را بدون این که اساساً به آنها مراجعه کند ابراز خودشان را مورد قبول قرار دادند، شما که می‌گویید سازمان امور مالیاتی بدتر شده با این توضیحاتی که دادید؟
علینقی: نگفتم بدتر شده، گفتم روند همان روند است.
مستوفی: شما آمار را به من بفرمایید، چون قرار است در یک برنامه رسمی که دارد در کشور پخش می‌شود یک سازمانی را که ذیل نهاد حکومتی کشور است شما متهم به یک اقدامی می‌کنید ناظر بر این که قانون را رعایت نمی‌کند، آمار را به من بفرمایید.
علینقی: من آماری ندارم ولی مستندات است.
مستوفی: خیلی بد است شما بدون آمار صحبت می‌کنید، سال گذشته ۴ میلیون نفر، حوزه کاری خودتان را حداقل بفرمایید آمارشان را، من انتظار ندارم شما حوزه کاری بیرون را همه فعالیت‌های مشاغل را داشته باشید، ۴ میلیون نفر در سال گذشته با تسلیم فرم تبصره ماده ۱۰۰ بدون این که سازمان امور مالیاتی مراجعه کند به آنها، مالیاتشان قطعی شد، از یک میلیون و ۳۷۰ هزار اظهارنامه تسلیمی سال گذشته بالغ بر ۷۷۰ هزار اظهارنامه بدون این که ما به مردم مراجعه کنیم، پس بنابر این اساساً سازمان امور مالیاتی فرق کرده، سازمان امور مالیاتی دارد مستند و اسناد و مدارک پرونده‌ها را رسیدگی می‌کند، سازمان امور مالیاتی وقتی می‌آید به یک مؤدی محترم مالیاتی اعلام می‌کند، این اطلاعات پزی که تاکنون از من پنهان می‌کردید اکنون در اختیار من است، این حساب‌های بانکی تجاری که گردش فعالیت تجاری خودتان را در آن انجام می‌دادید اکنون دیگر در اختیار من است، با توجه به ضوابط و استفاده از قاعده هوش مصنوعی اطلاعات معاملات بین افراد را وقتی ما شناسایی می‌کنیم و فردی را که ذینفع واقعی انجام معامله است شناسایی می‌کنیم ناظر بر این است که سازمان امور مالیاتی دارد مستند به اسناد و مدارک صحبت می‌کند، من لازم است که حتماً عرض کنم آن چیزی که در سازمان امور مالیاتی اتفاق افتاده این را حتماً می‌خواهم مردم و فعالان اقتصادی مان در جریان قرار بگیرند، این است که ما در سال ۱۴۰۲ که سالنامه مالیاتی ۱۴۰۱ همان ۶۰۰ هزار تایی که باقی مانده و رسیدگی کردیم افزایش مالیات مان در قطعیت با ابراز خود مؤدیان که بالغ بر ۶۰ درصد این قطعیت‌ها در مرحله رسیدگی و ابلاغ برگ تشخیص اتفاق افتاده، بالغ بر ۶ برابر مالیات ابرازی به مالیات قطعی است.
علینقی: این ماده ۱۰۰ که فرمودید برای توافقی که است برای ناشران و کتابفروشان جایگاهی ندارد، چون که ضریب ناشران و کتابفروشان صفر است و آن ماده ۱۰۰ با توافق جایگاهی ندارد، چون که آن یک سیستم است، شما اگر دستگاهتان هر چقدر کار کرده باشند نسبت به آن ضریب مالیاتی که کتابفروشان ۳ و ۸ و ناشران ۲ و نیم است است روی آن محاسبه می‌کند و عدد صفر را محاسبه نمی‌کند، برای همین ناشران و کتابفروشان از ماده ۱۰۰ نمی‌توانند استفاده کنند. وقتی می‌گویم صنف ما با بقیه صنف‌ها فرق می‌کند یکی این است.
مستوفی: این را هم توجه داشته باشید که ما در زمان تسلیم مهلت تعیین تسلیم فرم‌های اظهارنامه مالیاتی یک اختیاری را در اختیار رؤسای امور مالیاتی مان در تمام ادارات کل قرار داده بودیم که اگر ناشری مراجعه می‌کرد و مستند به این که فعالیت او حوزه نشر است و به واسطه امکان معافیت و اعمال مجوز فعالیت شان از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشمول نرخ صفر می‌شود، همان جور که در بحث مناطق آزاد این فعالیت را انجام دادیم در این حوزه‌های کاری به این شکل هم این اختیار را در اختیار مأموران مالیاتی مان قرار داده بودیم.
علینقی: کتابفروش داخل آن نبود.
مستوفی: نرفتند، اگر رفتند و نشده به من اعلام بفرمایید من پیگیری کنم.
علینقی: ما در مورد قوانین معافیت مالیاتی در مورد ذات آن داریم صحبت می‌کنیم، نه در مورد اعداد و ارقامی که گرفته می‌شود، من قبل از شروع برنامه از شما پرسیدیم گفتید صنوف ۵ درصد درآمد مالیاتی اداره مالیات است، اکنون ببینید صنف نشر که یکی از صنف‌های کوچک است چند درصد از درآمد مالیاتی است، اصلاً واقعاً می‌توانم بگوییم خیلی ناچیز است، برای اداره مالیات ولی همان مبلغ ناچیز برای آن ناشر یا کتابفروشی‌هایی که به سختی دارند کار می‌کنند، شما ببینید در دو دهه قبل تمام آن راستای جلوی دانشگاه مغازه‌هایی که به صنف‌های دیگر مشغول بودند مثلاً اغذیه بود، آرایشگاه بود تمام اینها جمع شد تا تبدیل به کتابفروشی شد و میدان انقلاب شما که از میدان انقلاب تا خیابان دانشگاه که می‌رفتید یا نوشت افزار بود تعداد بسیار کم و یا به صورت تماماً کتابفروش بودند ولی اکنون نگاه کنید کم کم کتابفروشی‌ها دارند جمع می‌شوند و این مغازه‌ها دارد به صنوف دیگری واگذار می‌شود، کافه می‌شوند، دوباره نوشت افزار می‌شوند یا اغذیه دارند می‌شوند و این یک کمی نگران کننده است یعنی قانونگذار این قانون را برای این گذاشته که یک نقش تشویقی برای این باشد که یک واحد تجاری به جای این که آن واحد تجاری را در محله‌ای که مربوط به نشر و کتابفروشی است به صنف دیگر اشتغال پیدا نکند، این نقش تشویقی را هم در نظر داشته باشید که بیاید و شروع کند به کتابفروشی. الان کمتر فروشگاهی جلوی دانشگاه است که اگر خریداری شود یا بخواهد اجاره داده شود طرفی که این کار را دارد انجام می‌دهد فکر کند که این کتابفروش شود یا نه.
سوال: آقای مستوفی، آقای علینقی اشاره می‌کنند که این عدد، عدد کوچکی است شما چرا با آن مخالف هستید؟
مستوفی: من نظر کارشناسی ام را گفتم در بحث جمیع معافیت‌هایی که در کشور دارد اعمال می‌شود و نگفتم مخالف هستم، گفتم اگر آثار مثبت آن را هر کسی که در حوزه نشر دارد فعالیت می‌کند بتواند به وزارت فرهنگ و ارشاد ثابت کند در ضوابطی که خودشان می‌گذارند آنجا از محل یارانه‌ها و از محل همین یارانه‌هایی که پرداخت می‌کنند بتوانند به آنها سوبسید دهند، به آنها یارانه بدهند، حوزه کاری شان را گسترش دهند آن یارانه هم اتفاقاً معاف باشد، چون از محل خود همان مالیات دارد اتفاق می‌افتد و باز هم تاکید کردم همان جور که آقای علینقی گفتند من مکلف به رعایت قانون هستم، قانونگذار هم در بحث انتشارات و مطبوعات تاکید کردند در آخرین قانونی که اکنون به عنوان قانون بودجه سال ۱۴۰۳ کشور در حال اجرا و قابل بهره برداری است برای مأموران مالیاتی باز هم حوزه انتشار و مطبوعات را معاف کرده است، اما آن انضباط بخشی را شرط اصلی کار خودش قرار داده است، من که نمی‌توانم به عنوان یک نهاد حاکمیتی دوست داریم این اتفاق بیافتد و حتماً هم حمایت می‌کنیم، ولی این عدد کمی که آقای علینقی فرمودند در حوزه مقایسه سودآوری فعالیتی که در بحث کافه‌ای فرمودند جلوی دانشگاه تهران اتفاق می‌افتد چقدر سودآوری دارد و در حوزه نشری که است ، چقدر سودآوری دارد، یک فعال اقتصادی نه کسی که عاشق فرهنگ است مطمئن باشید کسی که عاشق فرهنگ است، کسی که دوست دارد بحث فرهنگ را و بحث اقتصادی قضیه در جنبه دوم موضوع اش قرار می‌گیرد  و به هیچ عنوان نمی‌آید آن نوع فعالیتش را عوض کند.

علینقی: جناب مستوفی اگر شما موافق توزیع عادلانه هستید این یارانه که شما دارید می‌فرمایید در قبال این مالیات بسیار ناعادلانه‌تر است، یک کتابفروش یا یک ناشر هر چی بهتر فعالیت کند کتاب بهتری تولید بکند و سیاست فروش بهتری داشته باشد موفق‌تر خواهد بود وقتی موفق‌تر خواهد بود درآمد بیشتری خواهد داشت و آن درآمدش را صرف تولید عناوین بیشتر می‌کند، قرارداد‌های مختلف با ناشر، مترجم که چاپخانه، صحافی که این خودش غیرمستقیم در اشتغالزایی بسیار نقش دارد انجام می‌دهد حالا فکر کنید این درآمد را این پول را از آن ناشر بگیرید و بدهید فرضاً دولت و دولت آن را بخواهد تقسیم بکند.
مستوفی: نگفتم تقسیم کند گفتم در حوزه‌ همان آدمی که بیشترین فعالیت را می‌کند به خود ایشان برگرداند اگر ایشان بیشترین فعالیت را داشت به ایشان پرداخت می‌کند. 
علینقی: چرا دیگر، اگر ناشرین X تومان تحویل بگیرند، بیاید در بودجه دولت، دولت این X تومان را باید بالاخره بین ناشر‌ها تقسیم کند دیگر صحبت شما همین است، به چه صورت باید تقسیم کند؟  این از نوع شایستگی و لیاقت ناشری که می‌تواند کتاب‌های بهتری تولید بکند و فروش بهتری داشته باشد این دیگه ناعادلانه می‌شود، چون وزارت ارشاد می‌آید یک چارچوبی در نظر می‌گیرد در این چارچوب‌ها شما هر کاری بکنید شایستگی و لیاقت و نوع کتاب، نوع ترجمه نمی‌تواند قرار بگیرد و این می‌شود ناعادلانه، پس این نوع معافیت مالیاتی که قانونگذار برای ناشرین کتاب اصولاً در نظر گرفته به نظرم عادلانه‌ترین حالت ممکن است، چون هر کسی به شایستگی خودش دارد آن درآمد را کسب می‌کند و برای خودش خرج می‌کند.
مستوفی: من یک خواهشی دارم، چون ناظر بر صحبت‌های خود حضرتعالی که گفتید از مجموع ۲۰۰ و حالا ۴۰، ۵۰ تا کشوری که ما در کل کشور‌های دنیا داریم ۳۳ کشور حوزه‌ معافیتی دارند اعمال می‌کنند، که من تا آنجایی که اطلاع دارم عمده‌ کشور‌های حوزه‌ اسکاندیناوی بیشترین درآمد‌های انها ، از محل درآمد‌های مالیاتی تأمین می‌ شود، چرا در آن کشور‌ها این امر موفق بوده و شما اینجا اعلام می‌کنید که این نمی‌تواند موفق باشد.
علینقی: جناب مستوفی قیاسی که شما می‌کنید خیلی قیاس‌های خوبی نیست، در کشور‌های دیگر سهم مطالعه بسیار بالاست، تیراژ‌های کتاب اصلاً قابل قیاس با تیراژ‌های در ایران نیست سهم مطالعه در ایران متأسفانه پایین است، تیراژ کتاب‌ها رو به کاهش است یعنی یک زمانی تیراژ کتاب در ایران ۵ هزار تا بود، شد ۳ هزار تا، شد ۲ هزار تا، شد هزار تا و الآن زیر هزارتا است، بعضاً کتاب‌هایی روی ۵۰۰، ۳۰۰ نسخه آمده این نگران کننده است .
مستوفی: اگر این نکته‌ای که شما فرمودید برقرار بود اعمال معافیت نتیجه مثبت بدهد، ۵ هزارتای ما، چون ما معافیت را که اعمال کردیم که، عرض کردم تمام قوانین ما دارد نشان می‌دهد که ما حوزه‌ انتشارات و مطبوعات را معاف کردیم با توضیح جنابعالی اگر این سیاست درست بود الآن ۵ هزار تا باید می‌شد ۷ هزار تا، ۹ هزار تا، ۲۰ هزار تا.
علینقی: این ربطی به روند معافیت مالیاتی ندارد، این بحثی که شد تیراژ پایین آمدن کتاب ربطی به این مبحث مالیات ندارد این پایین آمدن تیراژ مربوط به اقتصاد، بالا رفتن قیمت کتاب، درآمد کم مردم است. 
مستوفی: پس ما معافیت اعمال بکنیم چه جوری کمک می‌کند به اینکه این تیراژه را درست بکنیم؟ قانونگذار که معافیت را داد پس چرا این حوزه مرتب دارد می‌آید پایین تر؟ چرا جواب نمی‌گیرید؟
علینقی: با برداشت معافیت مالیاتی به این قضیه کمک نمی‌شود، معافیت مالیاتی بوده و اگر رو به کاهش هم بوده، موارد دیگری تأثیرگذار در این قضیه بوده و این نمی‌شود این مبحث را باز کرد که، چون معافیت مالیاتی صفر بوده، این پس تأثیری نداشته قطعاً تأثیرات خودش را دارد شما تأثیر معافیت مالیاتی به ناچار را نمی‌توانید طبق عدد و ارقام بگویید، چون نمی‌شود دید ولی خیلی کمک کننده است خیلی مشوق می‌تواند باشد، اگر فروش کتاب پایین رفته آن دلیلش چیز‌های دیگر است اصلاً ربطی به معافیت مالیاتی یا توزیع ناعادلانه‌ی ندارد. 
مستوفی: پس با این رویکرد چه ما معافیت را زیادش بکنیم چه کمش بکنیم با این توضیحی که شما دادید به خاطر عدد و رقمِ کمی که در حوزه دارد من یک بار دیگر عدد را می‌گویم، بالغ بر ۸ هزار و ۹۰۰ نفر در این حوزه فعالیت خودشان را فعالیت انتشاراتی انتخاب کردند و به ما اظهار نامه مالیاتی و سازمان امور مالیاتی دادند.
سوال: تعداد ناشران است یا کتابفروش‌ها هم جزء آن می‌شوند؟
مستوفی: کتابفروش‌ها هستند کسانی که این در واقع کد فعالیت خودشان را حوزه‌ی موضوع بند ل ماده ۱۳۹ در حوزه‌ی انتشارات انتخاب کردند ما ۳۹ میلیارد تومان، مالیات ابرازی داشتیم از این حوزه‌ کاری در صورتی که فقط در حوزه‌ی مشاغل در سال ۱۴۰۲ مالیات ابرازی که ما دریافت کردیم ۳۲ هزار میلیارد تومان بوده، می‌خواهم صحنه را با هم مقایسه بکنیم که باز هم تأکید می‌کنم که از ۱۱ و ۶ دهم همت معافیتی که خودشان ابراز کردند قانونگذار ۸ و ۸ دهم همت را اعطاء‌کرده و اگر در این آمار تشکیکی وجود دارد من خواهش می‌کنم موارد را من خدمت شما حتماً ارائه می‌کند شما موارد تشکیک را به من بگویید این اتفاق حتماً بیفتد پس ناظر بر این موضوع، من مجدداً می‌گویم نه تنها در حوزه‌ کاری نشر که حالا آن دیگر تصمیماتش را در واقع دولت و حاکمیت می‌گیرد که تا به امروز هم تصمیمات حاکمیت ناظر بر این موضوع بوده که حوزه‌ مطبوعات با رعایت تأکید می‌کنم که اگر مجدداً ان شاءالله ما در برنامه‌ی دیگری در خدمت شما بودیم قرار شد آماری را بدهیم این امکان وجود داشته باشد که من بفهمم که چند نفر در این حوزه دارند کار می‌کنند چرا؟ اظهارنامه مالیاتی دادند در سامانه‌های ما ثبت شده ما رسیدگی کردیم معافیت را اعمال کردیم پس با رعایت موضوع ماده‌ی ۱۴۶ مکرر.
سوال: چه کسی الآن معاف نیست از مالیات در حوزه‌ی نشر؟
مستوفی: اگر کسی اظهارنامه‌ی مالیاتی اش را تسلیم نکند در کنار فعالیت حوزه‌ نشر ، چون سال گذشته در قانون بودجه سال ۱۴۰۱ اگر سود سپرده‌ی بانکی در یک مجموعه‌ی شخص حقوقی وجود داشت این قسمت معاف از مالیات نبود، چه حالا در حوزه‌ نشر اگر یک شخص حقوقی داشتیم که در حوزه‌ی نشر داشت فعالیت می‌کرد چه شخص حقوقی داشتیم که در یک حوزه دیگری داشت فعالیت می‌کرد، این بخشش معاف نیست در نظام مالیاتی و با توجه به قانون و گرنه بقیه‌ عزیزانی که در حوزه‌ی نشر دارند فعالیت می‌کنند و مجوز را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا مراجع ذی صلاحش اخذ کردند اظهارنامه مالیاتی را به سازمان امور مالیاتی تسلیم کردند اسناد و مدارکش را در موعد مقرر تسلیم کردند حتماً از معافیت استفاده کنند.
علی نقی: نه اصلاً این طور نیست.
سوال: چرا؟
علینقی: شما در اداره‌ مالیات مرکز کد ۱۶ که حالا بیشتر ناشران کتاب فروشان مرکزیتشان آنجاست چند تا پرونده را مطالعه بکنید تماماً همین ماده ۱۴۴ مکرر شده برنامه‌ای برای ممیزین تمام نوشتند که ما مؤدی تماس گرفته شد با مؤدی ابلاغ گردید هیچ گونه اسناد و مدارکی دریافت نگردید در صورتی که اصلاً مؤدی اصلاً روحش هم خبردار نیست از این ابلاغیه، یا اگر از ابلاغیه خبردار می‌شوند می‌گویند چی است ؟ می‌گویند  حالا چی دارید؟ آنها هم خیلی اطلاعاتی ندارند باید ممیز از مؤدی بخواهد که اسناد و مدارک را بیاورد که خیلی اطلاعات درستی به او نمی‌دهند و می‌گویند اسناد و مدارکی ارائه نگردید ضریب ۳ برداشته بشود عمدتاً به این صورت است یعنی این معافیت مالیاتی توسط ممیز محترم عمدتاً و اغلب لغو شده یعنی قانون است ولی عملاً ناشران کتابفروشان دارند این مالیات‌ها را پرداخت می‌کنند حالا کم و زیادش بسته به نوع خودشان دارد. 
مستوفی: من یک خواهشی دارم اگر یک نفری دارد خارج از حوزه‌ اختیارات قانونی خودش اقدام می‌کند یا یک حوزه ای، حتماً لازم است که ما پیگیری بکنیم و حتماً این نکته‌ای که جنابعالی فرمودید را من از اداره کل امور مالیاتی مرکز تهران پیگیری می‌کنم، اما ما یک مرجعی را تحت عنوان مرجع دادرسی مالیاتی گذاشتیم که استقلال کامل از سازمان امور مالیاتی پیدا کرده استحضار دارید.
علی نقی: استقلال ندارد متأسفانه.
مستوفی: نه حتماً دارد .
علی نقی: اصلاً ندارد حالا من آنها را طبق مستندات خدمتتان ارائه می‌دهم.
مستوفی: الآن دیگر قاضی شده مسئول صدور رأی در واقع در هیئت‌های حل اختلاف مالیاتی. 
علینقی: عملاً این اتفاق نمی‌افتد نه اصلاً من متهم نمی‌کند من خدمت رئیس وقت دادرسی مالیاتی رسیدم سه مرتبه سه تا سند که عوض شده بودند از او خواهشم کردم که نماینده ... مالیات رأی را امضا نکند نماینده‌ی قوه قضائیه امضا کند رأی‌ها به صورت سیستمی شده از آنها خواهش کردم پیش نویس قرارداد در همان جلسه یا صورت جلسه امضاء بشود اجرا نمی‌شود من هم به تنهایی نمی‌توانم بار‌ها سر این قضیه صحبت کردم پیش رؤسا رفتم که پیش نویس در جلسه نوشته بشود در حضور هر سه نماینده ولی پیش نویس‌ها بعداً نوشته می‌شود و بعد بار‌ها شده که از من رأی خبر نداشتم و آن رأی توسط سامانه امضاء شده است. 
مستوفی: بدون امضاء شما؟
علی نقی: بله
مستوفی: یعنی امضاء فیزیکی شما، حتماً این مورد را به من بدهید من از طریق دادستانی موضوع را پیگیری بکنم. 
علینقی: بله حتماً من اینها را دارم. 
مستوفی: لطف بکنید به من بدهید من از مسیر دادستانی موضوع را پیگیری بکنم. 
علینقی: خیلی خوشحال می‌شوم من، چون خیلی سعی کردم که این قضیه حل بشود و انجام نشده است. 
مستوفی: حتماً به شما قول می‌دهم به واسطه‌ی تشکیل این برنامه این یک موضوع شما را من حتماً از، امضاء جنابعالی ذیل یک رأی وجود ندارد ولیکن آن رأی با امضاء جنابعالی صادر شده باشد. نه امضاء شما روی پیش نویس آن نامه نیست. 
علینقی: نه در پیش نویس نیست، و متأسفانه حتی در یک دادرسی مالیاتی نظر نهایی قانون نیست همین قانون معافیت مالیاتی در نظر گرفته نمی‌شود نظر ممیز محترم است، یعنی تمام در هیئت‌ها که شما می‌گویید مستقل است، نه نظر ممیز اگر یک عدد و رقمی را نوشته باشد هیئت، نماینده‌ی مالیات سعی در تعدیل یعنی به صورت تخفیف بدهد یک درصدی را ۱۰ درصد، ۲۰ درصد بنا به نظر خودش آن را تخفیف بدهد و کمک بکند وگرنه الآن کتابفروشی همه اینها مستند است کتابفروش آمده به او نگفتند اسناد و مدارک یعنی بعداً در هیئت اسناد و مدارکش هم آورده کتمان موقعیت هم نداشته ولی کماکان معاف نشده و صحبتش هم همان تقریباً صحبت شماست وقتی یک کارمند در اداره مالیات دارد مالیات می‌دهد چرا ناشر نباید مالیات بدهد؟
مستوفی: اصلاً به کارمند اداره مالیات کار نداریم، یک نفری که در کنار یک کوره‌ی بالای هزار درجه در ذوب آهن اصفهان دارد کار می‌کند دارد مالیات می‌دهد که اگر آن به قول شما مالیات نمی‌داد پولش را برمی داشت می‌آورد برای بچه اش کتاب می‌خرید حوزه‌ کتاب هم شاید افزایش پیدا می‌کرد موضوعش اگر با این ادبیات بخواهیم برویم چرا نباید یک کتابفروشی که درآمد دارد مالیات بدهد؟
علینقی: می‌توانم برای حالا من قانونگذار نیستم که این قانون را برای یک کارگر محترمی که در نزدیک کوره دارد کار می‌کند ولی قانونگذار می‌تواند مبالغی را که برای خرید کتاب دارد هزینه می‌کند آن مبالغ را از مالیاتش کسر بکند همانطور که برای خیلی این قانون در جا‌های دیگر به صورت دیگری است، می‌تواند این هم برای یک کارگر ساده این امر را در نظر بگیرد.
سوال: آقای علینقی شما بفرمایید که با اصل دریافت مالیات مخالفید، چون بیشتر اعتراضتان به رویه‌ها و شیوه‌هایی است که حالا مثلاً دارد مالیات اخذ می‌شود اینکه ممیز‌ها کارشان را بعضاً خوب انجام ندهند یا موارد دیگری که به آن اشاره کردید شما با اصلش مشکل ندارید با رویه اش مشکل دارید. 
علینقی: من با قانون معافیت مالیاتی مشکلی ندارم خیلی هم موافق هستم ولی عملاً این اتفاق نمی‌افتد با روندی که در اداره‌ی مالیات وجود دارد این اتفاق نمی‌افتد و کماکان اغلب حداقل در شهر تهران، چون من از شهر‌های دیگر خیلی اطلاعی ندارم این مالیات اخذ می‌شود به طور مثال تفاسیر مختلفی خب ممیز محترم از قانون دارد در قانون بودجه ناشرین کمک درسی تا ۲۰۰ میلیون تومان معاف هستند و بیشتر از آن معافیتشان برداشته می‌شود جالب است ممیزین از کتابفروش‌ها که کتاب‌ها کمک درسی می‌فروشند مالیاتشان را تا سقف ۲۰۰ میلیون تومان دارند در نظر می‌گیرند و آنها را معاف از مالیات در صورتی که در قانون همچنین چیزی ننوشته و این تفسیر ناشر که دارد کتاب اصلاً کودک و نوجوان کار می‌کند آن را در این قانون تعمیم می‌دهد و این‌ها دیده شده به این قانون تعمیم می‌دهد و معافیت را برداشته بشود بله من به روند با قانون موافقم ولی با روند بررسی و محاسبات مالیاتی اداره مالیات مشکل دارم در مورد این بحث فعالیت اقتصادی که فرمودین واقعاً اگر یک فعال اقتصادی یک دو دو تا چهارتایی به قول معروف بکند هیچ توجیه اقتصادی واقعاً کتاب فروشی و نشر ندارد، چون همان سرمایه و همان زحمتی که روی کتاب فروش نشر کشیده می‌شود در صنوف دیگر خیلی به راحت‌تر جواب می‌دهد فرضاً موبایل فروشی داشته باشد خب فروشش اصلاً قابل قیاس با یک کتاب فروشی نیست کتاب فروشی که تازه تأسیس می‌شود بسیار شکننده است یعنی عمدتاً باید عاشق این کار بود که این کار را شروع کرد اگر غیر این باشد فعالین اقتصادی اصلاً وارد این حوزه نخواهند شد شما یک فعال اقتصادی یک هلدینگ ببینید که آمده باشد در حوزه‌ی نشر شروع کرده به کار کردن، چون آنها محاسبات مالیشان اقتصادی شان بسیار قوی است وقتی محاسبات نشر و یک کتابفروشی یک اطلاعی کسب می‌کنند نگاه می‌کنید اصلاً یک توجیه اقتصادی ندارد، چون کتاب چک‌های مدت طولانی به قول معروف تسویه می‌شود و وقتی یک کتابی تولید می‌شود قیمت گذاری می‌شود کالای دیگری که تولید می‌شود که شما فرمودید که. گفتید که صنف دیگر هم به همین صورت است با افزایش قیمت دلار یا تورم آنها هم قیمتشان بالا می‌رود ولی کتاب به این صورت نیست کتاب را نمی‌توانید با قیمت روز گران کرد مجبوریم که با آن قیمت قدیم پیش رفت و وقتی که سرمایه ات برمی گردد می‌بینی که دوباره باید یک چیز دیگر روی آن سرمایه اضافه کرد شما یک سرمایه گذاری یک. سرمایه گذاری قبلی تان بکنید که بتوانید همان کتاب را دوباره تولید بکنید این اصلاً توجیه اقتصادی ندارد.
مجری: شما خودتان ناشرید (خطاب به علینقی) درست است؟ مالیات دادید سال پیش؟ 
علینقی: بله، خیر، من اطلاعاتم از قوانین مکفی است.
مستوفی: ممنونم از شما که این قدر شفاف هم اعلام کردید که اگر اطلاعاتتان درست باشد و به سازمان امور مالیاتی مراجعه بکنید از شما مالیات دریافت نمی‌کنند. 
علینقی: الآن برای شما مثال می‌زنم من، چون از قوانین آگاهی دارم همین دیگر یک مقدار سلیقه است ممیز‌های مخصوصاً می‌دانم از یک سری قوانین اطلاع دارم ولی با همین شرط من مؤدی و همکار دیگر من رفته و فرضاً جواز از اتحادیه داشته گفته نه، چون شما دارید کتاب غیر می‌فروشید جوازش از وزارت فرهنگ و ارشاد نشر تهیه و توزیع بوده برده اداره‌ی مالیات گفتند که نه شما باید جواز کتاب فروشی هم داشته باشید در صورتی که اصلاً همچنین چیزی در قانون نوشته نشده آن بنده خدا گفته اگر جواز کتاب فروشی نداشته باشی شما معافیت ندارید می‌گویم بهانه‌های مختلف یا مواد مختلفی که هست این قانون در نظر گرفته نمی‌شود. 
سوال: آقای مستوفی هم اشاره کردید در فرمایشتان به معافیت هوشمند و هوشمندی در مالیات ستانی هم آقای علنقی خیلی اشاره می‌کنند که بعضاً ممیز‌ها یا فرآیند‌های مختلف اخذ مالیات سلیقه اعمال می‌شود این فرآیند هوشمند شدنه چگونه اتفاق می‌افتد که اگر قرار است ناشرین با هر رقمی موافق باشند این معافیت حداقل اعمال بشود برای آنان؟
مستوفی: سازمان امور مالیاتی به حکم قانون سامانه‌ی پایانه‌های فروشگاهی را راه اندازی کرده و ان شاءالله در پایان سال ۱۴۰۳ و در ابتدای سال ۱۴۰۴ هر کسی که در هر حوزه‌ی کاری دارد فعالیت می‌کند باید بیاید و از طریق سامانه‌های سامانه‌ی مؤدیان و پایانه فروشگاهی صورت حساب هایش را به صورت صورت حساب الکترونیکی صادر بکند پس اگر ان شاء‌الله در پایان سال ۱۴۰۳ عزیزانمان که در حوزه‌ی نشر فعالیت می‌کنند با شناسه دار شدن کالاهایشان که قطعاً همین اتفاق خواهد افتاد فروش کالایشان را در سامانه‌ی مؤدیان ثبت بکنند و صورت حسابشان را صادر بکنند دیگر آن مشکلی که آقای علینقی فرمودند ناظر بر اینکه قابل شناسایی نیست قابل ردیابی نیست سلیقه‌ی مأمورین مالیاتی در این حوزه ملاک عمل قرار می‌گیرد اصلاً اتفاق نخواهد افتاد. تأکید هم کردم در عرایضم شروع شد این اتفاق از ابتدای برای عملکرد سال ۱۴۰۰ و استفاده از پایگاه‌های داده‌ای برای اینکه ما بتوانیم یک بخشی از مؤدیانمان را بدون اینکه به آنان زحمت بدهیم تأکید کردند ایشان یک بخشی از مردم ما آشنایی ندارند که اسناد و مدارکشان را چه شکلی باید جمع آوری بکنند ما برای این عزیزان حالا فارغ از این که در حوزه‌ی نشر این اتفاق افتاد یا نیفتاد که قابل بحث هستش که در این جلسه به خاطر اینکه اسناد و مدارکی ندارید که به من ارائه بدهید که من بتوانم کنترلش بکنم ما آمدیم یک بخشی از مؤدیان را فارغ از اینکه بیایند اسناد و مدارک بدهند با اجرای تبصره‌ی ماده ۱۰۰ مالیاتشان را تعیین کردیم به صورت مالیات، اما از ابتدای عملکرد سال ۱۴۰۰ با صدور صورت حساب الکترونیکی در سامانه‌ی مؤدیان حتماً رضایتمندی بیشتری را مردم عزیزمان در سطح کشور و در سطح جامعه به واسطه‌ی پرداخت عادلانه مالیاتشان به سازمان امور مالیاتی ابراز کنند، مجدداً تأکید می‌کنم در جایگاه پست سازمانی خودم مکلف به رعایت قانون در اعمال معافیت‌های مالیاتی در حوزه‌ی نشر با رعایت ضوابط قانونی هستم و همه‌ی همکاران بنده هم در همین راستا باید اقدام بکنند، اما موضوعاتی که در این جلسه نه به عنوان اینکه بحث معافیت مالیاتی برداشته بشود بحث هدفمند شدن یعنی عین کشور‌هایی که در این حوزه عملکرد مثبتی داشتند پیشنهاد بنده نه در حوزه‌ی نشر در همه حوزه‌های فعالیتی این هستش که ما معافیت‌ها را به سمت هدفمند شدن ببریم. 
سوال : آقای علینقی چقدر با این گذاره موافقید که مثلاً بیاییم بررسی بکنیم، که در حوزه‌ نشر این معافیت چقدر اثر گذاشته افزایشش بدهیم یا کمش بکنیم؟
علینقی: قطعاً این معافیت تأثیرگذار بوده و کمک کرده به ناشرین و کتاب فروشان قطعاً بدون تأثیر نیست و من هم موافق هستم که تماماً باید تمکین بکنیم از قوانین و یکی از موارد من هم درست اجرا شدن قوانین مالیاتی است، که حالا اختلاف نظر وجود دارد که درست اجرا می‌شود یا درست اجرا نمی‌شود بین من و آقای مستوفی به نظر من این قانون باید وجود داشته باشد این برای فرهنگ است، برای فرهنگسازی است برای کتابخوانی است، حتی من مخالف مجبور کردن ناشران کمک درسی برای مالیات هستم، چون آنها هم کارشان را که گسترش دادند عمدتاً در بحث کودک و نوجوان هم ناشر بسیار موفقی شدند و چون توان مالی هم پیدا کردم بسیار تبلیغات خوبی داشتم و بسیار توانستم دانش آموزان را ترغیب بکنم برای کتاب خواندن و این امری که اصلاً دولت می‌خواهد امری که حاکمیت می‌خواهد این هدفمندترین حالت ممکنه است برای ناشران، چون بسته به نوع کاری که دارد می‌کند و گفتم بسته به شایستگی که آن کتاب‌ها تولید می‌شود در دسترس قرار می‌گیرد و سودش هم برای آن است از این هدفمندتر.
سوال: (خطاب به مستوفی) موافقید؟
مستوفی: من همین نکته را عرض کردم که آیا واقعا‌ً سود در همان جا دارد هزینه می‌شود یا سود دارد جای دیگر هزینه می‌شود، سود می‌آید دوباره برمی گردد در حوزه‌ی نشر یا سود می‌رود در بحث فعالیت‌های دلالی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
علی نقی: هیچ دلالی وارد حوزه‌ی نشر و کتاب فروشی نمی‌شود نه من دارم کلی می‌گویم.
مستوفی: نه نمی‌گویم هیچ دلالی وارد می‌شود یا نه، الآن ببینید مثلاً بحث هنرمندان نه توجیه اقتصادی ندارد که لازم است بررسی بکنیم دیگر اگر هنرمندان محترم ما به جای اینکه بروند در فعالیت‌های هنری در بحث تبلیغاتی دارند. 
علینقی: نه من اصلاً بحث هنرمندان را کاری ندارم من درباره ناشرین دارم صحبت می‌کنم. 
مستوفی: همین موضوع را هنرمندان هم عنوان می‌کنند. ما در رابطه با حوزه‌ی نشر داریم صحبت می‌کنیم الآن مثلاً اگر یک ناشری سود بسیار خوبی را در پایان سال کسب بکند و این امکان برای او وجود داشته باشد که از محل این سود برود دو تا خانه بخرد و در آن به هر دلیلی مسکن نداشته باشد بخواهد تأمین مسکن کند این پول را از حوزه‌ی نشر می‌برد بیرون و در آنجا از آن استفاده می‌کند آیا شما باز هم معتقد هستید که آمده در حوزه‌ نشر مصرف شده است؟
علینقی: بله من بسیار هستند حالا اگر دوست داشتید که خیلی مستند وجود دارد ناشران حرفه‌ای عمدتاً درآمدشان را حتی کتاب فروش‌ها برای توسعه کار خودشان در نظر می‌گیرند یعنی اگر کتاب فروشی به مساحت ۱۰۰ متر است و برای او سوددهی خوبی دارد قطعاً به دنبال کتاب فروشی ۱۵۰ متری، ۲۰۰ متری است یا دو تا شعبه اش بکند یا سه تا شعبه اش بکند یعنی شما نگاه بکنید یا ناشری اگر شاید برود یک ساختمانی بخرد سه طبقه، آن سه طبقه اساسش را می‌دهد برای نشر یک طبقه اش را فرضاً ویراستاری ، تولید محتوا، توزیع کتاب ها.
مستوفی: من فقط جسارت بکنم اگر این اتفاق بود الآن کاهش آمار را بر اساس نکته‌ای که شما فرمودید نداشتیم.

 

دیگر خبرها

  • ترویج بی حجابی در جامعه از توطئه‌های دشمن است
  • دانشگاه آزاد زرند درصدد ایجاد فضای فرهنگی در جوار مرقد شهداست
  • اعزام ۱۵ هزار دانش‌آموز به اردوی راهیان‌نور و پیشرفت
  • حوزه نشر و مطبوعات از مالیات معاف هستند
  • رصد مطبوعات و خبرگزاری‌های فارس، ۳۰ فروردین
  • صداوسیما بازوی توانمند توسعه کیش
  • رصد مطبوعات و خبرگزاری‌های فارس، ۲۹ فروردین
  • سند براندازی نبود، کتاب هانتینگتون بود!
  • توضیحات علوی‌تبار درباره ادعای رئیسی در خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی/سند براندازی نبود، کتاب هانتینگتون بود!
  • (ویدیو) ضرغامی: ضرغامی: بعضی‌ها نمی‌دانند ایکوم چی هست درباره آن اظهارنظر می‌کنند!